اولین تولد
اولین سالگرد تولدت مبارک
چقدر زود گذشت
چه لحظه های قشنگی رو تو برای ما ساختی
اولین باری که چشماتو باز کردی
اولین باری که خندیدی
اولین بار که برگشتی
...
...
...
و
هربار که صدام کردی
هربار که بوسیدی هربار که رقصیدی
و چقدر قشنگه
وقتی به خاطر گرفتن چاقو از دستت
از ته دل ناراحت میشی وانگار
بزرگترین غصه ات همینه
و چقدر قشنگتره
وقتی خودکار رو به زور ازما میگیری
از ته دل میخندی و
انگار به بزرگترین آرزوت رسیدی
و این احساس پیروزی چقدر زیباست
بزرگترین ناراحتیت چه کوچیکه
و
بزرگترین شادیت هم کوچیک وهم ناز
من این لحظه ها رو میپرستم
و اما خورشید زندگیم شادی
میبینم که همچنان روز به روز جیگرتر میشی
قربونه اون ژست برم من
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی