شادی مامانی وبابایی
به نام خدا
شادی شفیع پور
عشق من
وقتی به دنیا اومدی تازه من فهمیدم
میشه بیشتر دوست داشت
تو رکورد تمام دوست داشتنی هامو شکوندی
وقتی به دنیا اومدی تنها کسی بودی که بیشتر از خودم دوستت داشتم
. . . ودارم
. . . و خواهم داشت
شادی
وقتی نگاه اولت تو چشم ما آشنا شد حتی شبها خونه ما با نور توآفتابی شد
هنوز صدای گریه هات تو گوشم آواز میخونه آهنگی که ساخته بودی قشنگترین بود تو خونه
دست کوچولو پا کوچولو حتی نفس هات کوچولو موهات مثال ابریشم پوست تنت عین هلو
به نرمی و لطافت ابرهای آسمونیه نوازش های نفست وقتی رو گونم میشینه
با اولین خنده ی تو شادی توی دلها نشست اسم تو باورم شدو غصه هارو در هم شگست
تقدیم به دختر مهربونم شادی
138٣
دختر مهربونم
من ریز به ریز خاطراتت رو توی دفتر خاطرارت نوشتم وحالا می خوام یه کوچولوشو بیارم اینجا
من به همون روشی میگم که تو دفتر خاطراتت نوشتم
وقتیکه به دنیا اومدم 2 کیلو و850 گرم وزنم بود و 50 سانتیمتر قدم بود . صورتم پر از مو بود مخصوصا پیشونیم که چرب جرب بود. اول بلد نبودم شیر بخورم ولی همون شب اول خیلی خوب یادگرفتم.
من پس از 10 روز هوشیارانه میخندیدم. اولین بار با گلهای خونه ی عزیزم حرف زدم . اینجوری:( آ آ آ آه ه ه)
وقتی دلم درد میگیره باید حتما یکی منو بقل کنه وگرنه آروم نمیشم (خوب یدونه دخترم دیگه)
من 3 ماهه شدم و به آهنگ « عمر کمه صفا کنه معین » خیلی علاقه دارم و فقط با اون آهنگ میخوابم .
من وقتی 2 ماهو25 روزم بود برای اولین بار قهقهه زدم . وقتی 3 ماهو 7روزم بود جیغ زدن یاد گرفتم.
سه شنبه 22 بهمن 81 بری اولین بار موهای نرمو لطیفم رو کوتاه کردم .
4 ماهو 8 روزم بود که برای اولین بار تونستم بدونه هیچ کمکی برگردم.
دقیقا 6 ماهم تموم شده بود که برای اولین بار سرما خودم « اچههههههههههههههه»
6 ماهو 8 روزم بود که نشستم «هوووووورررااااااااااا»
7 ماهو 8 روزم بود که دندون درآوردم
8 ماهو 6 روزگی چهاردست وپا رفتم
عاشق آهنگ های چرا و کوچه اقاقیها هستم .وقتی این آهنگ هارو میشنوم دس دسی میکنم. . .
نانای میکنم. . .
10 ماهو 25 روزم بود که راه افتادم
1 سال و 7 ماهگی
. کلی شیرین زبونی میکنم:
. سه , اوبی >>> سلام, خوبی
. صدای خیلی از حیوون هارو هم یادگرفتم
. تا حالا 16 تا دندون درآوردم
20/5/83
. همین الان یه جمله کامل گفتم « بیا به به اوتو »
16/6/83
. یکی دو هفته هست که دیگه من ج ی ش م و میگم.
18/8/83
من خیلی کارها یاد گرفتم :
تا 10 میشمرم . شکل عددهارو تا 5 بلدم.
بابا کم ...دوست کم.... شیشه شاشا نشدنی >>>>>شعر باباکرم از زبان شادی
27 ماهگی اولین نقاشیمو کشیدم
19/12/84
شکل های مثلث دایره مربع مستطیل متوازی الاضلاع ذوذنقه بیضی رو میشناسم
3 خاطره ی خیلی تلخ که هیچ کدوم رونمینویسم
تو اگر دریایی
من فقط ماهی این دریایم
تو اگر ماهی باشی
من فقط هوای توی آبم
تو اگر خورشیدی
من مثل گلهای آفتاب گردون
تو اگر شاخه گلی تازه باشی
من یه پروانه به دور این گل
تو اگر شعر باشی
من فقط یک قلمم که تو را می جویم
من اگر رود باشم
تو واسم دریایی که همش دنبال تو میگردم
من اگر دشت باشم
تو تو گل زیبای این صحرایی
من اگر آهو باشم تو شکارچی وجود مایی
تو با اون لطفی که داری
تموم دنیامی
٢١/٧/٨٣
اصتلاحات اختراعیه خودم که معنیشو فقط خودم میدونم:
گلیلا 3تا 4 سالگی
اینجی, سینجی, سده بندندی 4 سالگی
مامانی آجیمو 5 سالگی
دیسدیگاری دیسدیگاری 5 سالگی
مامن گوشتی 6 سالگی
مامن گاشتا 6 سالگی
جان ملیکا 7 سالگی
مکنم- هی نی چانا,آه آه, هی نی چانا 8 سالگی
هی نی چانا به اتکال شادی 8 سالگی
فدابشم فدابشم 9 سالگی
.
.
.
5 ساله بودم که سن خودم و اطرافیانم خیلی برام مهم شده وسن همه رو میدونم
1/7/88
روزی که به مدرسه رفتم وبرای اولین بار از مامانم جدا شدم اونقدر برای مدرسه ذوق داشتم که نمیدونستم چطور از مامانی جدا بشم غافل ازینکه بغض گلوی مامانی روگرفته و فقط چون تو خیابونه جلوی اشکاشو میگیره
.
.
.
از این به بعد شادی جونم خودش خاطراتشو می نوشت